30ماهگی واخبار این مدت
سلام به دختر نازنینم خوبی اول از همه با تاخیر زیاد ۳۰ ماهگیت رو تبریک میگم قربونت برم عزیزم بعد از اون که به علت خونه تکونی وکارهای زیادی که داشتم اصلا وقت نشد که برات بنویسم خلاصه از این بگم که جمعه گذشته چون هوا خوب بود پرده ها رو بردیم روی پشت بوم شستم البته بیشتر کارش رو مامان جون بنده خدا انجام داد منم که دیدم خیلی بیکارم فرش تو اشپزخونه رو هم بردم وشستم خیلی هوا خوب بود ولی نمیدونم چی شد که حال و روز من داغون شد یعنی الان که یک هفته داره میگذره هنوز بعد از سه تا پنی سیلین ویه سرم وکلی قرص وشربت هنوز گلو دردم واصلا نای بلندشدن ندارم تو این وضعیت که حالا روضه های مامان جون شروع شده ومن هنوز نرفتم واینکه ...
نویسنده :
سمیه
23:12